لوگان و شخصیت خودروسازان داخلی
ما هم بالاخره جزو اتومبیل داران شدیم. بعد از هفت سال کار و پس انداز بالاخره وقتی فهمیدیم با این پولها نمی توانیم صاحبخانه شویم ولو در شهرک های اطراف کرج! رفتیم یک لوگان (تندر 90) نقره ای نیمه فول خریدیم. حکایت خرید و فروش و مصائب بنگاه های فروش ماشین و دلسوزی رفقا و همقدمی شان مفصل است. اما یکی دو نکته هست که نمی توانم راجع به آن در اینجا چیزی نگویم. اول از همه خودروسازان ایرانی هستند که به عقیده من هنوز شخصیت و کلاس شرکت های خودروسازی را ندارند و کارشان به دلیل انحصار و بازار غیررقابتی بیشتر شبیه سر گردنه بگیری است. مثلا در همین لوگان ما (که استثنائا لگن نیست) خودروساز محترم برای تولید خودش که به نوعی شخصیت خودش محسوب میشه اینقدر ارزش قائل نشده که ولو به ضرر به زعم خودشان، یک جعبه آچار، مثلث هشدار و حتی لاستیک کف پایی را به مشتری بدهند. استدلالشان هم اینه که تولید لوگان واسمون صرف نمی کنه و داریم ضرر می دیم پس برای کاهش ضرر این وسایل رو بی خیال می شیم تا یه وقت خودروسازا ورشکست نشن. هزینه این اهمال و بی مسئولیتی در برابر مشتری البته در مقابل آگهی های میلیاردی خودروسازان واقعا خیلی کمتره ولی وقتی بازار در قبضه داخلی سازان باشه و زره انحصار اونها رو از هر انتقادی مصون میکنه دیگه حالا چه من داد بزنم و چه داد نزنم اونا ککشون هم نمی گزه. آخ دلم می خواست این تعرفه لعنتی ماشینای وارداتی رو بر می داشتن، اون وقت این مدیرای از دماغ فیل افتاده سایپا و ایران خودرو و پارس خودرو و چی چی خودرو داخلی می فهمیدن یه من ماست چقدر کره میده!؟ انوقت سهامداران این شرکت ها اگه واقعا براشون سودشون مهم بود، اونوقت اجازه نمی دادن هر ... بشه مدیر و گردن کلفت کنه و به ریش همه بخنده.
راجع به لوگان بعدا می نویسم.
کلمات کلیدی :
» نظر